91009290 (021)
تهران ، شهریار ، میدان حافظ
info@AranSoft.ir

جزئیات وبلاگ

ویژگی های یک مدیر تاثیرگذار

مدیر موفق

شاید معیارهای ما از مدیر موفق متفاوت باشد. اما طبیعتاً نوعی از آن، موفقیتی را برای سازمان به همراه خواهد داشت که نتایج حاصل، اهمیت ویژگی های آن را نشان خواهد داد. از این رو، مجموعه ای از این ویژگی ها را از منابع متعدد جمع آوری کردیم تا با خصوصیات یک مدیر موفق آشنا شویم.

مدیری تأثیرگذار است که:

۱- گرفتار امور روزمره و جاری نباشد.
۲- چهره ای فکری، فرهنگی و آموزشی باشد.
۳- جلساتی که تشکیل می دهد کیفیت داشته و خسته کننده نباشد (بدون اندیشه و تأمل وارد جلسه نشود، مطالب جلسه از قبل باشد، نحوه ی اداره ی جلسه را بداند و طوری نباشد که هر کسی هرچه خواست بگوید، نقطه آغاز و پایان جلسه کاملاً مشخص باشد، نتایج پیش بینی شده را از جلسه اخذ کند و …).
۴- به افرادش آموزش های گام به گام، مستمر و غیر رسمی در رابطه با انجام وظایف شان بدهد (مدیر خوب سخنرانی نمی کند، بلکه پنج یا ده نکته ی مفید در ارتباط با کار همکارانش می گوید).
۵- برخورد عکس العملی و انفعالی با حوادث و وقایع نداشته باشد و از قبل به فکر چاره باشد و حوادث و پیشامدها را پیش بینی و پیشگیری کند.
۶- در حوزه ی کاری او عدّه ای فعّال و پر کار و عده ای دیگر بیکار و غیر فعّال نباشند.
۷- امتیازات دیگر مدیران  و کار نکردن و یا بد کار کردن آن ها را وسیله ی توجیه وضعیّت نامطلوب حوزه ی کاری خود قرار ندهد.
۸- بیش تر به برنامه های اصولی (که حلال مشکلات و مسائلی ست که عمومیّت دارد) بپردازد و بیشترِ وقتش را صرف مسائل و مشکلات موردی نکند.
۹- به اموری که مربوط به مدیران رده های پایین تر است (و آن ها باید انجام دهند و می توانند انجام دهند) نپردازد.
۱۰- فقط به امکانات و منابع مادی توجّه نکند بلکه به نیروی انسانی نیز توجّه داشته باشد. متاسفانه توجّه عمده ی مدیران ما به کمیّت نیروی انسانی است تا کیفیت آن! مشکل نیروی انسانی را که به صورت کمّی حل کردند گویی همه ی مشکل این بخش حل شده است. در صورتی که تامین کمّی نیروی انسانی را باید گام اوّل در تامین نیروی انسانی بدانند.
۱۱- سطح مشاوران پایین نباشد (داشتن مشاوران نادان، تنگ نظر و فاقد انگیزه های کاری و انسانی در محیط کار فاجعه است).
۱۲- به افرادی که حرف های بزرگ و پیچیده و غیراجرایی (قُلمبه و سُلمبه) می زنند، توجّه نکند و خود نیز گرفتار چنین ضدارزش هایی در کار نشود.
۱۳- کارهای خود را اولویّت بندی کند.
۱۴- همکارانش را به نحو منطقی و صحیح به گونه ای توجیه نماید که احساس طلبکاری نکنند (کارکنان به قول خودشان در دل حرف ها دارند که باز به قول خودشان گفتنش را صلاح نمی دانند. این امر بر می گردد به این که توجیه صحیح و منطقی از طریق مسئولین مافوق نمی شوند).
۱۵- برای طول سال کاری خود، تقویم زمانی و جدول زمان بندی شده کارها را داشته باشد.
۱۶- از امکانات موجود استفاده ی بهینه کند. هم اکنون هم، مثل سال های گذشته از امکانات موجود استفاده ی ناچیزی می شود. استفاده ی بهینه از امکانات، نیازمند نیروی انسانی کارا و کیفی است؛ گرفتن امکانات، شرط لازم برای انجام کار است نه کافی؛ در کنار گرفتن امکانات باید روی نیروهای انسانی، کار کیفی و حساب شده صورت گیرد.
۱۷- با همکاران خود به نحوی رفتار کند که، نظارت بر کارشان لازم نباشد؛ چه از قلمرو کاری آن ها بازدید بشود و چه نشود.
۱۸- مقرّرات را بیش از دیگران رعایت کند و در این زمینه از خودش ضعفی به جا نگذارد، رابطه ی بده و بستانی با بعضی ها، بلکه با هیچ کس نداشته باشد، این کارها مانع انجام کار می شود، به علاوه، کار خوب او را نیز بد جلوه می دهد.
۱۹- تا جایی که ممکن است با هیچ کس درگیری نداشته باشد، درگیری ها وقت او را برای انجام کار می گیرد.
۲۰- با همکاران و ارباب رجوع برخورد نیکو داشته باشد.

 

ایجاد کامنت